بیش از دو سوم از ایام ماه مبارک رمضان امسال هم گذشت و حالا با گذراندن شب نوزدهم و شب بیست و یکم، شبی دیگر از لیالی قدر یعنی شب بیست و سوم این ماه خدا را در پیش رو داریم، شبی که انگار جاده آسمان به زمین یکطرفه می شود تا فوج فوج ملائک به زمین بیایند و طبق طبق دعا به آسمان ببرند. شبی که دلمان می خواهد خلوص دعاهایمان دری از رمز و راز هستی را بر دنیایمان بگشاید، آن قدری که خدا را پشت هر اتفاق ببینیم و اگر حکمتش را درک نکردیم چیزی از شکرمان به او کم نشود ...
شبهای قدر، اوج پر گشودن در فضای نیایش و بندگی و نهایت شکوفایی رحمت الهی بر بندگان است. شبهای قدر، ساعات پذیرایی از مهمانانِ بزم حضور است. در شبهای قدر، رو به آینه محاسبه مینشینیم و چهره جان را بیغبار میبینیم و با باران اشک، دل را در سحر رحمت و مغفرت، شستشو میدهیم. شبهای قدر، شب گشودنِ سفره دل و ریختن اشک نیاز و فصل گریستن در آستان آفریدگار بخشاینده است. شبهای قدر، شب احیای خویش با دم مسیحایی دعاست. شبهای قدری که نوزدهم و بیست و یکم اش را آنهم در سوگ عروج مولای متقیان حضرت علی(ع)، سپری نمودیم و اینک شب بیست و سوم رمضان امسال هم فرصتی است مغتنم برای اینکه قدر خویش را بهتر بشناسیم، تقدیر خویش را زیباتر رقم بزنیم و خویشتنِ جدید را با قلم توبه و جوهر اشک جاودانه تر ترسیم کنیم ...
خداوندا
بگذار خود را معرفی کنم. من مخلوق خالق یکتا، و مملوک مالک بی همتا، و عبد معبودم هستم که از بندگی تنها نام آن را به دوش میکشد. من همان مرزوق روزی دهنده بخشنده و کریمی هستم که نمک می خورد و نمکدان می شکند. من سائلی هستم که دست نیاز به سوی خداوند رحمان و رحیم دراز کرده و ضعیفی هستم که به خانه قویترین آمده است.
ای عزیز تو حکیمی و سزاوار نیست که من ذلیل را رها کنی. تو غافری و من خطاکار، پس جز خانه تو به کدامین سو باید بروم؟ مگر نه اینکه فرمودهای بر زیر دستانمان سخت نگیریم؟ پس ای بردبار و دانا، بر من عجول و جاهل آسان بگیر، روزی که ریز و درشت اعمالم را نمایان خواهی کرد. من مضطرب و پریشانی مبتلا به کبر و عجب و ریا هستم که بیماری غیبت یقهام را گرفته است. حرص و طمع آسایشم را بر هم زده است و از همه بدتر اینکه دروغگویی بابی بسوی بدیها بر من گشوده است و من به تنهایی توان جدا شدن از این همه بلاها را ندارم.
گرچه زنجیره گناهانم به اینجا ختم نمیشود و این رشته سر دراز دارد. من آنقدر از دردهای مختلف به خود میپیچم که برخی شان را فراموش کردهام. پناه می برم به خدا از اینکه صبر او و گذشت زمان گناهانم را از یادم ببرد و آنچنان آسوده سر بر بالین بگذارم که گویی هیچ خطایی از من سر نزده است. خدایا من در این لحظه و این ساعت به اشتباهاتم اعتراف می کنم چه آنهایی که به یاد دارم و از بیان آنها شرم دارم و چه آنهایی که یادشان از ذهنم پر کشیده است.
"وان کان قددنا اجلی ولم یدنینی منک عملی فقد جعلت الاقرار بالذنب إلیک وسیلتی"
"و اگر اجلم نزدیک شد و عمل صالحم مرا به تو نزدیک نکرد من هم اقرار به گناهانم را وسیله عفوت قرار می دهم"
جز تو چه کسی میتواند مرا یاری دهد؟ آیا نباید انتظار دستگیری و کمک از چون تو خدایی داشته باشم که طلب حاجت به پیشگاه مقدست نه تنها خواری به دنبال ندارد بلکه سراسر عزت و بزرگی به بار می آورد؟ و در این صورت دست نیاز به سوی غیر تو دراز کردن کمال بلاهت است. زیرا که تو همه چیز هستی، منبع تمام فیوضات و خیر محض. پس دیگری در ذهنم نمیتواند معنایی داشته باشد.
اصلا چرا باید به سراغ سراب بروم در حالی که در دستانم آبی تمام ناشدنی دارم. اگر آب را نمیبینم یا چشمانم بسته است و یا به سبب گناهان حس دستانم را از دست دادهام وگرنه هر جا که می روم تویی که در کنارم هستی و پابه پا از این طفل نو پا مراقبت میکنی.
بارالها امشب، شب قدر است و من تصمیم دارم این شب را زنده نگه دارم و با رعایت آداب احیاء، با کسی گفتوگو کنم که مرا، بیشتر از هر کسی دوست می دارد و متأسفانه من چه کم یادش میکنم!
بغض سنگینی در گلویم حبس شده است میخواهم با فریاد آن را از عمق جان خارج سازم. ای کاش اینجا بیابانی بود تا براحتی صدایم را آزاد میکردم. به اعمال زشت و ناراحت کننده و بدیها و پستیهایم اعتراف میکردم.
محبوب من همانا تو قاضی پرونده سیاهی هستی که من در طول عمرم آن را به ثمر نشاندهام. ای قاضی القضات بر من مبادا که میزان و حساب را بر پایه عدلت قرار دهی. بلکه آنچنان که تاکنون بر من ترحم کردهای و بلکه بیشتر و بیشتر از آن رحمتت را شامل حالم کن و خطاهایم را نادیده بگیر و بنابر کرمت بر اعمال من قضاوت کن. مگر نه اینکه حکمت این ایام الله افتادن در دامان خدای چون توست. بار خدایا جوابم را در دل زنگار زدهام القا بفرما تا رنگ خدایی به خود بگیرم. بگو که مرا میبخشی.
"ما أنا بأعصی من عصاک فغفرت له و ما أنا بألوم من اعتذر إلیک فقبلت منه و ما أنا بأظلم من تاب إلیک فعدت علیه"
"من معصیت?کارتر از بسیار کسان دیگر که همه را بخشیدی نیستم و من زشت و بد عمل تر از آنان که از گناهان عذر خواستند
و تو عذرشان پذیرفتی نیستم و من ستمکارتر از آنان که به درگاهت توبه کردند و به آنها احسان کردی نیستم"
خدایا چقدر باید بگریم تا مهر"العفو" بر سینه?ام بکوبی؟! حمد و ثنایت می گویم از اینکه کمی از خواب غفلت بیدارم کردی و مرا توبه کنان و پشیمان به درگاهت فراخواندی. این میهمانی مایه آرامش من است. حال تنها چیزی که آرامشم را بر هم می زند، ترس از این است که مبادا جزو زیانکاران این ماه باشم و بخشوده نشوم ولی ناامید نیستم زیرا که ناامیدی بزرگترین گناه است.
اگر قرار نبود که غفار الذنوب با بخشندگی از عبد فراریاش پذیرایی کند، هیچ?گاه او را دعوت نمیکرد. شنیدهام اگر چهل روز اعمالمان را خالص برای خدا انجام دهیم درهای حکمت به رویمان گشوده خواهد شد حال مگر نه اینکه امشب نیز شب قدر است و بهتر از هزار شب؟ پس ای محبوب من پس از آنکه توبه خالصانه مرا در این شب زیبا پذیرفتی، دریچهای از حکمتت به روی من بنما.
بارالها به خداوندیت قسم در این شب، دست من فتاده بر زمین را بگیر و مرا از پستی به بلندای کمال برسان. من روسیاهم و اعمالم بس قلیل. پروردگارا دست گداییام را به در خانهات دراز میکنم با این امید که میدانم بی جوابم نخواهی گذاشت. مگر میشود که ارحم الراحمین مرا ناامید سازد؟ من با تمام بی خبریها و غفلتهایم در این شب و در این ساعت خودم را به دامانت انداختهام و پناه میبرم به تو از اینکه ادامه ی عمر کوتاهم را در بطالت، پوچی و سستی هدر ندهم.
خداوندا
یا من یحب من یشاء، مرا دوست بدار و از سابقین و خاصان خود قرار ده.
یا خیر حبیب و محبوب؛ دلم را تنها به عشق خودت مصفا کن.
یا حبیب قلوب العارفین؛ مرا عارف به حقت قرارده.
یا دلیل المتحیرین؛ با ارمغان یقین چنان آرامشی برایم فراهم ساز که از منجلاب سرگردانی و آوارگی بیرون آمده و طعم حقیقت را بچشم.
یا امان الخائفین؛ مرا از هراس دنیا و بالاخص هول و وحشت آخرت سلامت بدار.
یا کاشف الکرب؛ درد و رنج و غم دنیا را از من زائل بفرما تا در سایه آرامش، بیشتر از پیش به معبود خود بپردازم و در راه رسیدن به حقیقت، رنگ معشوق به خود بگیرم.
یا ستارالعیوب؛ زشتیهای مرا بپوشان و آبرویم را مریز.
یا غافرالذنب و الخطیئات؛ نامه اعمالم را پاکسازی بفرما.
و ای خدای رحمان و رحیم به نام تمامی اسماء حسنایت، دست این بنده حقیر را بگیر و مرا به حال خودم وامگذار حتی برای لحظهای ..
خداوندا در این آخرین منزلگاه شب های قدر، منزلتی بما عطا کن تا توفیق استجابت دعا و آمرزش گناهان از ما دریغ نگردد.
بی تردید، دانستن، فهمیدن، ایمان آوردن، چشم جان گشودن و دل به این شبها سپردن، خود از همان توفیقات است.
امید که در چنین شبی بزرگ از این فیض و نعمات بی بهره نمانیم و آنطور که شایسته است قدر آن را بیشتر بدانیم.
الهی آمین یا رب العالمین
دوستان؛ اگر قدر امشب را دانستید تقاضا می کنم ملتمسین دعا و همینطور این بنده حقیر را هم از یاد نبرید ...